• 1394/07/01 - 08:30
  • - تعداد بازدید: 1084
  • - تعداد بازدید کنندگان: 1084
  • زمان مطالعه: 2 دقیقه

دفاع مقدس

معاونت فرهنگي و دانشجويي دانشکده فناوري هاي نوين پزشکي هفته دفاع مقدس را تبريک مي گويد.

275434.mp3 دفاع مقدس

داستان هايي کوتاه از دورا نطلايي


 


*


کنار سنگر نشست.در باز کن را برداشت.


برچسب دور قوطي کمپوت کنده شده بود.


درش را باز کرد.دوباره رب گوجه قسمت اش  شده بود.


 


*وقتي حافظه ام برگشت


در باز نمي شد.نگاهم از شاخه هاي درخت انجير به پنجره اتاقم رسيد.


زن همسايه گفت:«هفت سال پيش هم مادرت مرد.»


* آسايشگاه جانبازان


 تو بچه داري.سالهاست که مثل من زنت را در آوارگي جنگ گم کرده اي.


فقط ديگر از عهده پرستاري ات بر نمي آيند.


 


 * طناب بازي                 


 به: آزاده معصومه آباد


معصومه خورشيد را ديد.


آن سه نفر طنابي که از موهاشان درست کرده بودند.


سرباز عراقي هم آنها را«پس ناخن گير را براي اين مي خواست!»


 


 * انتقام


 به کوچه هاي ترکش خورده اشاره کرديم و گفتيم بايد انتقام بگيريم.


***


خونش خاکي مي زد.افتاده بود روي خاکريز و بوي انتقام اصلا نمي آمد.


 


*هاله


 خبرنگار:«براي شهادت آماده اي؟»


دختر به پاي خود کنار ديوار نگاه کرد.


مرد:«هميشه!»


صداي سوت خمپاره همراه با صداي هااااااااله در گوش دختر پيچيد.


 


 *رفقا


 يک


کوچه هاي ترکش خورده را مي شمرديم و جلو مي رفتيم.


دو


گفتي:«بريم؟»


.......


 سه


افتادي روي خاکريز.دستت کنار بوته ها،موهايت کنار عکس ساجده.


 


*بخشکي شانس


 


 


فقط مانده بود امضاي پاي کاغذ که جوهر خودکار تمام شد.


ـ بخشکي شانس!


صداي سوت خمپاره در دشت پيچيد. خون روي وصيت نامه را سرخ کرد.


 


 


برگرفته از وبلاگ http://www.j-jang.blogfa.com


 


 


 


زندگي زيباست، اما شهادت از آن زيباتر است؛ سلامت تن زيباست، اما پرنده‌ي عشق، تن را قفسي مي‌بيند که در باغ نهاده باشند.


و مگر نه آنکه گردن‌ها را باريک آفريده‌اند، تا در مقتل کربلاي عشق، آسانتر بريده شوند.


و مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدي ازلي ستانده‌اند که حسين را از سر خويش، بيشتر دوست داشته باشد.


و مگر نه آن‌که خانه تن، راه فرسودگي مي‌پيمايد تا خانه روح، آباد شود.


و مگر اين عاشق بي‌قرار را بر اين سفينه سرگردان آسماني، که کره‌ي زمين باشد، براي ماندن در اصطبل خواب و خور آفريده‌اند.


و مگر از درون اين خاک، اگر نردباني به آسمان نباشد، جز کرم‌هايي فربه و تن‌پرور برمي‌آيد.


اي شهيد، اي آن‌که بر کرانه‌ي ازلي و ابدي وجود بر نشسته‌اي، دستي برار و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز، از اين منجلاب بيرون کش


 


فرازهايي از وصيت نامه شهيد مرتضي آويني


 


 

  • گروه اخبار : اخبار دانشکده
  • کد خبر : 275434
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم